که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۱۰/۱۴
    سر
  • ۹۸/۰۹/۰۲
    ذر

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۸
شهریور
تو رو لحظه لحظه سفر می کنم، واسه با تو بودن زمانم کمه
شمال و جنوب جهانی هنوز، واسه من که عکسای تو نقشمه

۱۳
شهریور
بیشترین چیزی که نمیتونم تحمل کنم دروغ یا ریاکاری یا هر چیز کثیف دیگه ای که فکرشو بکنید نیست. بیشترین چیزی که رو مخ منه آدمیه که وراجی می کنه. وقتی آدم وراجو هنوز نشناختم سعی می کنم فعالانه گوش کنم و گاهی بین حرفاش حرف می زنم تا هم تاییدش کنم و هم به شوق بیارمش برای ادامه حرف زدن. ولی وقتی فهمیدم یکی از اون وراج های کثافته دیگه بیخیال میشم. ساکت گوش می کنم و تو چهره ام بی علاقگی رو نشون میدم، ولی فایده ای نداره و طرف فقط میخواد بگه. براش مهم نیست که دارم اذیت میشم، مهم اینه که گوش مفت گیر آورده و نمیخواد از دست بده. اگه یه روزی داشتید واسه من حرف می زدید و من نه به حرف بامزه تون خندیدم و نه در برابر حرف تعجب آورتون تعجب کردم، بدونید که رفتید تو لیست آدمای وراج و دوست نداشتنی من. کاش بفهمید و قبلش ساکت شید.