که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۱۰/۱۴
    سر
  • ۹۸/۰۹/۰۲
    ذر

۱ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۴
دی

امروز صبح شنبه‌ای که جمعه‌اش اون اتفاق افتاده، در حالی که تو مترو وایسادم و دارم میرم سر کار، حس می‌کنم فقط اینجا میتونم بنویسم. صبح شنبه‌ای که از خودم بیزارم. به خاطر تنم خجالت می‌کشم. از داشتن سر روی بدنم شرمنده‌ام. دلم میخواد سر اونایی که شنبه چهاردهم دی نود و هشت براشون فرقی با شنبه‌های قبل نداره، داد بکشم. بگم خوش به حالتون غیرت ندارید راحتید‌. وطن نمی‌فهمید راحتید. غرور ملی حالیتون نیست راحتید‌.