آنقدر تهمینه میلانی فیلم بد ساخته که تصورم راجع به کارگردانهای زن چیز وحشتناکی است، اما با دیدن این فیلم نظرم کمی تغییر کرد. هیس.. دومین فیلمی بود که از پوران درخشنده دیدم. فیلم داستان دختری به نام شیرین با بازی طناز طباطبایی است که بر اثر تجربیات تلخی که در کودکی داشته دست به قتل می زند و... وقتی فیلم پیش می رود، داستان به صورت قطره چکانی به مخاطب داده می شود و کم کم کامل می شود. با فلاش بک های کوتاهی که نشان داده می شود، ما از گذشته ی شیرین سر در می آوریم و دلایل رفتارهای شیرین را می فهمیم و می توانیم باهاش ارتباط برقرار کنیم.
فیلم به دام ژستهای روشنفکری نیفتاده. معمولا عادت داریم وقتی با چنین داستانی مواجه می شویم کارگردان وانمود کند که قضاوت نمی کند و فقط شرایط را نشان می دهد، اما عملا طوری فضا را می چیند که مجازات اعدام را (مخصوصا برای زنان) تقبیح کند. اما پوران درخشنده کنار می ایستد و قضاوت را به مخاطب می سپارد و جامعه و فرهنگ ما را در به وجود آمدن چنین آسیبهای اجتماعی ای مقصر می داند، نه قانون و حکومت را. به نظر می رسد که برای این کارگردان خوشفکر مهمترین مسئله مطرح کردن یک آسیب اجتماعی و به هوش آوردن مردم و مسئولین است، نه رفتن روی سن جشنواره های آن ور آبی و فرش قرمز و لیموزین و...
اینکه یک فیلم به ما یاد بدهد که بیشتر مواظب بچه هایمان باشیم یا اینکه برای حفظ آبرو سکوت نکنیم به هیچ وجه چیز بدی نیست. نقطه ی قوت دیگر فیلم بازیهایش است. غیر از شهاب حسینی که به خوب بودنش عادت داریم، از مریلا زارعی، طناز طباطبایی و بابک حمیدیان هم بازیهای خیلی خوبی گرفته شده که به احتمال زیاد یک سیمرغ برای یکی از این چهار نفر خواهد بود.
اما دو نقطه ضعفی که فیلم داشت. یکی مربوط به پایانش بود که به نظر آشفته می رسید و بیش از حد کش آمده بود و فیلم راحت می توانست ده دقیقه زودتر تمام شود و ضعف دیگر واکنش احساسی و تماما دهه ی شصتی (!) جمشید هاشم پور بود که به عنوان پلیس فحش آبداری نثار نقش منفی کرد و بعدش هم برای اعتراف گرفتن کتکش زد که حتی با دست زدن تماشاگران هم مواجه شد. فکرش را بکنید!
اگر این فیلم اکران نشود (که احتمالا نمی شود، یا لااقل به این شکل نمی شود) می توان به درستی حرف فیلم پی برد و همصدا با فیلم گفت که هیس! مسئولین خواب هستند و نمی خواهند به راحتی از خواب بیدار شوند!