که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۱۰/۱۴
    سر
  • ۹۸/۰۹/۰۲
    ذر

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۹
خرداد
از سر کار گزارش می کنم: اینجا در طبقه یازدهم یک ساختمان دوازده طبقه در حالی که دارم به منظره آلوده ی تهران نگاه می کنم، دارم تلف می شوم. شماره ی سه رقمی ای برای نجات استعدادها هست؟ مرکز فوریت های استعدادسوزی نداریم؟ خودفروشی جرم نیست؟ گذشتن از ایده آل ها برای رسیدن به ثبات شغلی احمقانه نیست؟
۲۶
خرداد
حال عجیب غریب دم اذون مغربش خوبه، تخم مرغ عسلی و زولبیا بامیه و حلیم و آش رشته اش خوبه، اینکه سعی کنم با آدما مهربون تر باشم و از ته دل اهمیتشو کمتر از روزه گرفتن ندونم خوبه، بدیش اینه که بعد از تموم شدنش همونی میشیم که تا قبلش بودیم. به قول قیصر دو روز که آفتاب بیفته سر دیفال یادمون میره ماه رمضون چی بود و چه قولایی داده بودیم و چه قرآنایی رو سرمون گذاشته بودیم. چه التماسایی که سال بهتری برامون بنویسن و الان دستی دستی خودمون داریم خرابش می کنیم. 
مث سخنرانای مذهبی شدم. ایشالا اونا مث من انقد بی عمل نباشن.