که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۱۰/۱۴
    سر
  • ۹۸/۰۹/۰۲
    ذر

سختی های خبرنگاری

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۳۱ ق.ظ
موقع مصاحبه و گزارش، از کسایی که واسم تکلیف تعیین می کنن بدم میاد. مثلا میگن اینو حتما بنویس، یا دلم میخواد این تیترو بزنی! بفرماااااا! بیا جای من بنویس دیگه. یکی از جذاب ترین بخش ها همین تیتر زدنه، اون وقت چرا من باید سفارش تو رو قبول کنم؟ مگه چه سوادی در زمینه ارتباطات داری؟ تو این مملکت آفتابه رو گرفتیم به تخصص گرایی رفته پی کارش.
یه چیز دیگه که بدم میاد، آدمای حراف هستن. کلا که از اینجور آدما بدم میاد، ولی وقتی طرف هی توضیح واضحات میده و آدم باید کمین کنه که بپره تو حرفش تا سوال بعدی رو بپرسه، اعصابم خرد میشه. میخوام دستمو بذارم رو دهنش سوالمو بپرسم. متاسفانه زیادی مودبم و هیچ وقت نشده که این کارو بکنم. شاید قبل از بازنشستگی این کارو کردم. نمیدونم.
  • محمد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی