که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

که اینطور

شاید شد و طولانی تر نوشتم. شاید کلمات خودش اومد. نمیدونم. فقط دارم از یه احتمال حرف می زنم.

آخرین مطالب
  • ۹۸/۱۰/۱۴
    سر
  • ۹۸/۰۹/۰۲
    ذر

۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۰
دی

می خواستم تو اینستا بنویسم کسی که تو کوچه باریک هشتاد تا سرعت میره قطعا گوساله اس، بعد یادم افتاد یکی از همکارا چند روز پیش سر ناهار داشت از تجربه شخصیش در این مورد با آب و تاب حرف می زد.

گاهی وقتا نگیم. نمی میریم به خدا 

۲۱
دی

دارم زدبازی گوش میدم باز. وقتی بیخیالم بهترین انتخابه.

۱۲
دی

دنبال تاییدم همش. دلم میخواد یه کسایی که قبولشون دارم بگن داری راه درستی رو میری. حتی خوشحال میشم اگه نصیحتم کنن و بهم راهنمایی های پدرانه/مادرانه بدن.

۰۴
دی
موقع مصاحبه و گزارش، از کسایی که واسم تکلیف تعیین می کنن بدم میاد. مثلا میگن اینو حتما بنویس، یا دلم میخواد این تیترو بزنی! بفرماااااا! بیا جای من بنویس دیگه. یکی از جذاب ترین بخش ها همین تیتر زدنه، اون وقت چرا من باید سفارش تو رو قبول کنم؟ مگه چه سوادی در زمینه ارتباطات داری؟ تو این مملکت آفتابه رو گرفتیم به تخصص گرایی رفته پی کارش.
یه چیز دیگه که بدم میاد، آدمای حراف هستن. کلا که از اینجور آدما بدم میاد، ولی وقتی طرف هی توضیح واضحات میده و آدم باید کمین کنه که بپره تو حرفش تا سوال بعدی رو بپرسه، اعصابم خرد میشه. میخوام دستمو بذارم رو دهنش سوالمو بپرسم. متاسفانه زیادی مودبم و هیچ وقت نشده که این کارو بکنم. شاید قبل از بازنشستگی این کارو کردم. نمیدونم.